در حال بارگذاری ...
نوشته شده در 28 آذر 1402، ساعت 06:43

شب چله (یلدا)

  • شب یَلدا یا شب چلّه یکی از کهن‌ترین جشن‌های ایرانی است.[۱] این جشن در ۹ آذر ۱۴۰۱ ثبت میراث جهانی شده‌است. در این جشن، طی شدن بلندترین شب سال و به دنبال آن بلندتر شدن طول روزها در نیم‌کرهٔ شمالی، که مصادف با انقلاب زمستانی است، گرامی داشته می‌شود.[۲] شب یلدا به میان غروب آفتاب ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در ۱ دی (نخستین روز زمستان) گفته می‌شود. خانواده‌های ایرانی در شب یلدا، معمولاً شامی فاخر و همچنین انواع میوه‌ها و رایج‌تر از همه هندوانه و انار را مهیا و دور هم سرو می‌کنند. در این جشن سرو تنقلات، شاهنامه‌خوانی،[۳] قصه‌گویی بزرگان خانواده برای دیگر اعضای خانواده و همچنین فال‌گیری با دیوان حافظ رایج است.[۱] اما شب یلدا در کشورهای نیمکره جنوبی برخلاف نیم کره شمالی کوتاهترین شب سال است.[
  • شب یلدا سعدی: روز رویش چون برانداخت نقاب از سر زلف/ گویی از روز قیامت شب یلدا برخاست.
  • سعدی: باد آسایش، گیتی نزند بر دل ریش / صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود
  • سعدی: مهره مهر چو از حقه مینا بنمود / ماه من طلعت صبح از شب یلدا بنمود
  • حافظ: صحبت حکام ظلمت شب یلداست/ نور ز خورشید جو بو که بر آید
  • حافظ شیرازی: صحبت حکام ظلمت شب یلداست. نور ز خورشید جوی بو که برآید.
  • اوحدی مراغه‌ای: شب هجرانت ای دلبر شب یلداست پنداری/ رخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری
  • سنایی: به صاحب دولتی پیوند اگر نامی همی جویی/ که از پیوند با عیسی چنان معروف شد یلدا
  • سهراب سپهری: غمی از عشق دربارهٔ شب یلدا. دختر شبهای سرد ماه دی/خو گرفت با شعر تو در ماه دی/

حرف دل را از دلت تو پس زدی/ غم به روی غم، غمی را پس زدی/ من به دنیای تو مجذوبم هنوز/ به دیار قلب تو، حس دارم هنوز/

  • شعر شب یلدای خواجوی کرمانی: شب هجرانت ای دلبر، شب یلداست پنداری / رخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری
  • شعر اوحدی مراغه ای برای شب یلدا: صحبت حکام ، ظلمت شب یلداست / نور ز خورشید خواه، بو که برآید
  • شب یلدا حافظ: با زلف تو قصه ایست ما را مشکل / همچون شب یلدا به درازی مشهور
  • شب یلدا عبید زاکانی. شب یلداست هر تاری ز مویت، وین عجب کاری/ که من روزی نمی‌بینم، خود این شب‌های یلدا را
  • شب یلدا سلمان ساوجی. چه عجب گر دل من روز ندید/// زلف تو صد شب یلدا دارد
  • شب یلدا فیض کاشانی: شام هجران تو تشریف به هرجا ببرد / در پس و پیش هزاران شب یلدا ببرد
  • وحشی بافقی: آبروی شمع را بیهوده نتوان ریختن. / صد شب یلداست در هر گوشهٔ زندان مرا
  • عرفی شیرازی برای شب یلدا. من از روز جزا واقف نبودم / شب یلدای هجران آفریدند
  • فروغی بسطامی. هست در سالی شبی ایام را یلدا ولیک. / کس نشان ندهد که ماهی را دو شب یلدا بود
  • خواجوی کرمانی. هنوز با همه دردم امید درمان است / که آخری بود آخر شبان یلدا را
  • سعدی: بر رخ تو کآفت جان من است / از شب یلدا سپه آورده‌ای!
  • امیرخسرو دهلوی. بر من و یاران شب یلدا گذشت/ بس که ز زلف تو سخن رفت دوش
  • اقبال لاهوری:

اشک خود بر خویش می‌ریزم چو شمع *با شب یلدا درآویزم چو شمع * چشم جان را سرمه‌اش اعمی کند. روز روشن را شب یلدا کند.

قاآنی:دور است کاروان سحر زینجا / شمعی بباید این شب یلدا را

شب یلداتون مبارک وبخیروخوشی کنار خانواده ودوستانتان

 

شب چله (یلدا)

ویراستار مدرسه
عمومی
28 آذر 1402، ساعت 06:43۲۰ دقیقه مطالعه
  • شب یَلدا یا شب چلّه یکی از کهن‌ترین جشن‌های ایرانی است.[۱] این جشن در ۹ آذر ۱۴۰۱ ثبت میراث جهانی شده‌است. در این جشن، طی شدن بلندترین شب سال و به دنبال آن بلندتر شدن طول روزها در نیم‌کرهٔ شمالی، که مصادف با انقلاب زمستانی است، گرامی داشته می‌شود.[۲] شب یلدا به میان غروب آفتاب ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در ۱ دی (نخستین روز زمستان) گفته می‌شود. خانواده‌های ایرانی در شب یلدا، معمولاً شامی فاخر و همچنین انواع میوه‌ها و رایج‌تر از همه هندوانه و انار را مهیا و دور هم سرو می‌کنند. در این جشن سرو تنقلات، شاهنامه‌خوانی،[۳] قصه‌گویی بزرگان خانواده برای دیگر اعضای خانواده و همچنین فال‌گیری با دیوان حافظ رایج است.[۱] اما شب یلدا در کشورهای نیمکره جنوبی برخلاف نیم کره شمالی کوتاهترین شب سال است.[
  • شب یلدا سعدی: روز رویش چون برانداخت نقاب از سر زلف/ گویی از روز قیامت شب یلدا برخاست.
  • سعدی: باد آسایش، گیتی نزند بر دل ریش / صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود
  • سعدی: مهره مهر چو از حقه مینا بنمود / ماه من طلعت صبح از شب یلدا بنمود
  • حافظ: صحبت حکام ظلمت شب یلداست/ نور ز خورشید جو بو که بر آید
  • حافظ شیرازی: صحبت حکام ظلمت شب یلداست. نور ز خورشید جوی بو که برآید.
  • اوحدی مراغه‌ای: شب هجرانت ای دلبر شب یلداست پنداری/ رخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری
  • سنایی: به صاحب دولتی پیوند اگر نامی همی جویی/ که از پیوند با عیسی چنان معروف شد یلدا
  • سهراب سپهری: غمی از عشق دربارهٔ شب یلدا. دختر شبهای سرد ماه دی/خو گرفت با شعر تو در ماه دی/

حرف دل را از دلت تو پس زدی/ غم به روی غم، غمی را پس زدی/ من به دنیای تو مجذوبم هنوز/ به دیار قلب تو، حس دارم هنوز/

  • شعر شب یلدای خواجوی کرمانی: شب هجرانت ای دلبر، شب یلداست پنداری / رخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری
  • شعر اوحدی مراغه ای برای شب یلدا: صحبت حکام ، ظلمت شب یلداست / نور ز خورشید خواه، بو که برآید
  • شب یلدا حافظ: با زلف تو قصه ایست ما را مشکل / همچون شب یلدا به درازی مشهور
  • شب یلدا عبید زاکانی. شب یلداست هر تاری ز مویت، وین عجب کاری/ که من روزی نمی‌بینم، خود این شب‌های یلدا را
  • شب یلدا سلمان ساوجی. چه عجب گر دل من روز ندید/// زلف تو صد شب یلدا دارد
  • شب یلدا فیض کاشانی: شام هجران تو تشریف به هرجا ببرد / در پس و پیش هزاران شب یلدا ببرد
  • وحشی بافقی: آبروی شمع را بیهوده نتوان ریختن. / صد شب یلداست در هر گوشهٔ زندان مرا
  • عرفی شیرازی برای شب یلدا. من از روز جزا واقف نبودم / شب یلدای هجران آفریدند
  • فروغی بسطامی. هست در سالی شبی ایام را یلدا ولیک. / کس نشان ندهد که ماهی را دو شب یلدا بود
  • خواجوی کرمانی. هنوز با همه دردم امید درمان است / که آخری بود آخر شبان یلدا را
  • سعدی: بر رخ تو کآفت جان من است / از شب یلدا سپه آورده‌ای!
  • امیرخسرو دهلوی. بر من و یاران شب یلدا گذشت/ بس که ز زلف تو سخن رفت دوش
  • اقبال لاهوری:

اشک خود بر خویش می‌ریزم چو شمع *با شب یلدا درآویزم چو شمع * چشم جان را سرمه‌اش اعمی کند. روز روشن را شب یلدا کند.

قاآنی:دور است کاروان سحر زینجا / شمعی بباید این شب یلدا را

شب یلداتون مبارک وبخیروخوشی کنار خانواده ودوستانتان

 

gallery image
gallery image
gallery image
gallery image
gallery image
gallery image
gallery image
gallery image
gallery image
gallery image